نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - یک دانه خرما
صید مراد احمدیان همرزم شهید "کاظم فلاحی" می گوید: تابستان سال 1361 بود. آن زمان من مسئول تداركات و رساندن اقلام غذايي به جبهه‌ها بودم . يك روز براي ديدار با خانواده راهي منزل شدم . خانه‌ي ما در بخش صالح‌آباد بود . بين راه كاظم را ديدم . من و كاظم دوست و همسايه بوديم . او را سوار كردم تا به اتفاق هم به صالح‌ آباد برويم . مقداري خرما همراه داشتم . به او خرما تعارف كردم . كاظم يك دانه خرما برداشت . وقتي كه بحث پيش آمد و فهميد كه اين خرماها را من بايد براي جبهه‌ها مي‌رساندم و از آن‌ها به او تعارف كرده‌ام برآشفته شد
کد خبر: ۴۶۸۴۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۰۵